روزنامه ایران درباره ارتباط میان جریان اصلاح طلبی با مقام معظم رهبری به گفت و گو با صادق زیبا کلام پرداخت و آورد: همان طور که گفتم مطابق تعریف من از اصلاح طلبی، بسیاری از جریانات معتدل و میانه رو را نیز میتوان اصلاحطلب نامید و حتی میتوان گفت آیت الله هاشمی رفسنجانی هم اصلاح طلب بود.
در ادامه این گفت و گو می خوانیم:پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، اصلاح طلبان خواستار ایفای نقش رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در ارتباط با رهبر معظم انقلاب از سوی شخص دیگری شدند. حالا اسحاق جهانگیری به «شرق» گفت که با موافقت رهبر معظم انقلاب، زین پس او رابط اصلاح طلبان با عالیترین مقام نظام خواهد بود.
هرچند جهانگیری، از قول رهبر معظم انقلاب تصریح کرد که «هیچ وقت ارتباط قطع نشده و اگر هم این اتفاق رخ داده، از طرف جریان اصلاحات بوده است، درحال حاضر هم همین ارتباط وجود دارد.» درباره این تحول، پیام ها و پیامدهای آن گفت و گوی کوتاهی با صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی داشتهایم که میخوانید.
** آقای دکتر! به نظر شما این اتفاق که آقای جهانگیری از آن خبر دادهاند، چه تحولاتی را در حوزه سیاسی کشور به دنبال خواهد داشت؟
نخست باید توجه داشت که اصلاح طلبان یک حزب یا یک تشکل سیاسی سازمان یافته و مشخص نیستند که بگوییم آیا این حزب اجازه فعالیت دارد یا ندارد. در واقع اصلاح طلبی یک جریان و گفتمان است که در یک دیدگاه بسیار کلی به دنبال آزادیخواهی، دموکراسی، حاکمیت قانون، انتخابات آزاد و آزادی مطبوعات در چارچوب قانون است. بنابراین، با این تعریف میتوان برخی از اصولگرایان معتدل و میانهرو را نیز اصلاحطلب دانست، همچنان که در جریان انتخابات مجلس دهم، دیدیم که در تهران یا برخی استانها و حوزههای انتخابیه، ائتلاف های گسترده ای میان نامزدهای اصلاحطلب و نامزدهای معتدل و میانهرو اصولگرا شکل گرفت.
بنابراین، اینکه بگوییم مقام معظم رهبری اصلاح طلبان را طرد کردند، واقعیت این است که مقام معظم رهبری هیچ وقت چنین چیزی را بر زبان نیاوردند. لذا، رهبر معظم هیچ وقت نگفتند که با این طیف گسترده سیاسی هیچ رابطهای ندارم. ممکن است ایشان بگویند که چندان اصرار ندارم که با یک حزب، سازمان سیاسی مشخص یا فرد مشخصی که مواضع خاصی ابراز کرده است، مراوده داشته باشم اما در معنای من از اصلاحطلبی، اصلاحطلبی فراتر از اشخاص و سازمان هاست.
** شما ضرورت وجود چنین رابطه و گفت و گویی را در چه میبینید؟
نیاز به گفتوگوی سیاسی قابل انکار نیست. در جوامع توسعه یافته احزاب رقیب، در موضوعات مختلف بویژه در موضوعاتی که به منافع ملی مربوط است، با هم گفت وگو دارند. به این اعتبار ما نیز به گفت وگوی ملی نیاز داریم.اگر روزی دونالد ترامپ ایران را تهدید کند، آیا فقط اصولگرایان باید به فکر چاره باشند، یا مذهبیها، اصلاح طلبان، ملی مذهبیها و آحاد ملت هم باید به فکر چاره باشند؟ بنابراین اگر معضل ملی به وجود بیاید، نمیتوانیم بگوییم که فقط اصولگرایان باید با آن مواجه شوند. از سوی دیگر، پیچیدگی ساختار اجتماعی و سیاسی جوامع امروزی و گستردگی ابعاد بحرانها میطلبد که همه اقشار و لایههای سیاسی وارد گفت وگو شوند.
به همین دلیل است که معتقدم رهبر معظم انقلاب هیچ گاه نگفتند که با طیف سیاسی گستردهای به نام اصلاحطلبان که شامل میلیونها دانشجو، نویسنده، تاجر و فعال اقتصادی، وکلا، روحانیون، پزشکان و سایر اقشار میشود، رابطهای ندارم، یا نگفتند که با بدنه عظیم اجتماعی اصلاحطلب مراودهای ندارم. اما باوجود این، معتقدم چه آقای جهانگیری و چه افراد دیگری که مورد وثوق رهبر معظم انقلاب و جریانهای سیاسی غیراصولگرا هستند، باید منظماً در گفتوگو باشند، باید منظماً نقطه نظرات را تشریح کنند. معمولاً بسیاری از سوء تفاهمها در نتیجه صحبت نکردن و نبود گفتوگو ایجاد میشود. گفت و گو می تواند به شفاف سازی مسائل یاری رساند.
** به نظر شما موضع اصولگرایان چه خواهد بود؟ ضمن اینکه آیا فکر میکنید که اصلاحطلبان باید در برخی از مواضع خود تجدید نظر کنند؟
قطعاً از فردا، اصولگرایان تندرو تلاش خواهند کرد روی نقاط اختلاف نظر دست بگذارند و اختلافها را برجسته کنند. اما معتقدم اگر قرار بود اصلاح طلبان مانند اصولگرایان فکر کنند، دیگر اسم آنان اصلاحطلب نمیشد. اصلاح طلبان مواضعی برای خود دارند که با اصولگرایان متفاوت است. معتقدم میشود سر این موضوع های محل اختلاف گفت وگو کرد، اما نباید اصرار کرد که اصلاح طلبان مواضع و ماهیت خود را کنار بگذارند و به سمت اصولگرایان بروند.
*منبع: روزنامه ایران، 1395.12.10